معنی کریم طبع در لغت نامه دهخدا

آنکه دارای طبیعتی بخشنده و سخی است. کریم نهاد. (فرهنگ فارسی معین) :، آن است کریم طبع کو احسان، با اهل وفا و فضل خود دارد.، ناصرخسرو.، تویی معاینه در مهتری ومثل تو نیست، کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.، سوزنی

معنی کریم طبع در فرهنگ لغت هوشیار

راد منش راد سرشت آنکه دارا طبیعتی بخشنده و سخی است کریم نهاد

معنی کریم طبع - جستجوی لغت در جدول جو

کریم طبع(کَ طَ)

لغت نامه دهخدا

کریم طبع

فرهنگ لغت هوشیار

کریم الطبع

کریم طبع، آنکه ذاتاً کریم و بخشنده است، کریم نهاد

فرهنگ فارسی عمید

کریم طبعی

(کَ طَ)

کریم نهادی. (فرهنگ فارسی معین) :
درخواستی تو شعرم این آمدت ز رادی
اینت کریم طبعی اینت بزرگواری.
منوچهری.
یک گروه از کریم طبعی خویش
مردمی را بجان خریدارند.
ناصرخسرو

لغت نامه دهخدا

کثیف طبع

(کَ طَ)

درشت طبع. خشن. که طبع دور از روانی دارد. مقابل رقیق طبع: و مردم آنجا (کوار شیراز) جلف و کثیف طبع باشند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 134)

لغت نامه دهخدا

کرکس طبع

(کَ کَ طَ)

دارای طبیعتی چون طبیعت کرکس. با طبیعتی چون کرکس:
ننگ دارم که شوم کرکس طبع
کز خرد نام همایست مرا.
خاقانی

لغت نامه دهخدا

کرین طبس

(کَ یَ)

دهی است به طبس. (منتهی الارب)